دلم به اين همه آيينه رو نخواهد كرد
به جز نگاه تو را جست و جو نخواهد كرد
پرندهای كه گرفتار پر زدن باشد
به آب و دانه و آواز خو نخواهد كرد
بيا مسافر چشمم كه هيچ حادثهای
نگاه پنجره را زير و رو نخواهد كرد
به غير نام تو ای التهاب روحانی
دلم به قصد سرودن وضو نخواهد كرد
عزيز غايب من ای هميشه در خاطر
به جز تو را دل من آرزو نخواهد كرد
نرگس ايمانيان
نظر از: رحیمی [عضو]
هر چند که ما را نوشتند از گداها
اصلاً نمی آید گدا بودن به ماها
ما روسیاهان ارزش خاصی نداریم
ماها کجا و نوکری دلرباها؟!
ما هر چه قدر اصرار کردیم او نیامد
اصلاً چه شد «آقا بیا آقا بیا» ها؟!
ماها که هیچ … این خوب ها در انتظارند
کی می رسد روز وصال آشناها؟!
از دوریش بدجور حال ما خراب است
رونق گرفته باز هم دارالشفاها
من که بدم پس دیدنش روزی من نیست
ای خوش به حال خوب ها … حاجت رواها
باشد درست … آقای ما خیلی کریم است
امّا دگر تا کی گنه؟ تا کی خطاها؟
طبق احادیث رسیده … ناظر ماست
بد نیست پیشش ذرّه ای شرم و حیاها
از بس که بر اعمال بد اصرار داریم
رنگی ندارد پیش او دیگر حناها!
یک راه حل باقی است آن هم نام زهراست
نامی که باشد از تبار کیمیاها
فرم در حال بارگذاری ...