تلاش برای رفع عطش در کربلا
برخی گفتهاند که اگر در کربـــلا آب را بر کاروان حسینی بسته بودند، چرا امام حسین(علیه السلام) و یارانش اقدامی برای تهیّه آب نکردند؟ مگر اطفال و زنان، همراه کاروان نبودند؟ چرا پس از منع آب، چاهی حفر نکردند تا آب مورد نیازشان را تأمین کنند؟ مگر کربلا سرزمینی جلگهای نیست که بتوان با حفر چند متر به آب رسید؟ یا اینکه، چرا ذخیره آبی خود را تنظیم نکردند تا با بیآبی مواجه نشوند؟ چرا برای نظافت و غسل و شستشوی لباسهایشان در شب و صبح عاشورا آب را هدر دادند؟ مگر نمیدانستند عطش در پیش است؟ یا چرا به سمت نهر آب حمله نکردند تا آب تهیّه کنند، مگر تمام شریعه توسّط دشمنان محاصره شده بود؟ تردیدی نیست که امام و یارانشان برای رفع تشنگی کاروان حسینی از هیچ تلاشی دریغ نکردند. کندن چاه امّا اینکه برخی میگویند: «چرا امام حسین(علیه السلام) و یارانش پس از تحریم آب، چاهی حفر نکردند تا آب مورد نیازشان را تأمین کنند؟ مگر سرزمین کربلا یک سرزمین جلگهای نیست؟ مگر در چنین سرزمینی با حفر چند متر نمیتوان به آب رسید!؟ بخصوص اینکه این سرزمین در نزدیک نهری پر از آب بوده است. پس اگر تلاش میکردند با کمبود آب مواجه نمیشدند». هر چند بنا بر آنچه از ابن اعثم و ابن شهر آشوب نقل شده است، امام حسین(علیه السلام) به سمت خیمه زنان رفت و در جهت قبله نوزده قدم برداشت. سپس شروع به کندن زمین کرد. چشمهای ظاهر شد که آبی گوارا داشت. امام(علیه السلام)، یاران و اصحاب را امر کرد تا از این آب بنوشند و مشکها را پر کنند.(٤٥) ولی آن گونه که از ظاهر امر پیدا است، این امر بیشتر به معجزه و امتحانی شبیه است که هدف از آن تقویتِ باور یاران بوده است. زیرا قبل از اینکه سخن از کندن چاه و رسیدن به آب باشد؛ سخن از جوشش چشمهای از دل زمین است، آن هم با آبی گوارا! در همین نقل آمده است که پس از نوشیدن آب و پر کردن مشکها، این چشمه خشکیده و پنهان شد.(٤٦) و شاید آنچه در مورد شب عاشورا نقل شده مربوط به همین چشمه آب بوده است که امام حسین(علیه السلام) رو به یاران کرد و فرمود: «قُومُوا فَاشْرَبُوا مِنَ الْماءِ یَكُنْ آخِرَ زادِكُمْ وَ تَوَضَّأُوا وَاغْتَسِلُوا وَ اغْسِلُوا ثِیابَكُمْ لِتَكُونَ أَكْفانَكُمْ: (٤٧) برخیزید و آب بنوشید که این آخرین توشه شماست و وضو گرفته و غسل کنید و لباسهای خود را بشویید تا کفنهای شما باشد». با دقّت در سخن امام حسین(علیه السلام) درمییابید که ایشان، یاران را به آب قابل نوشیدن امر کرده که با «الف و لام عهد» مورد اشاره امام(علیه السلام) واقع شده است(فاشربوا من الماء). و در دنباله همین عبارت، میفرماید: (یکن آخر زادکم) یعنی آبی که برای نوشیدن است آخرین جرعههای آن را بنوشید. و پس از این، امر شده که غسل کرده و لباسهایتان را بشوئید. امّا این شبهه که کربلا سرزمینی جلگهای میباشد و با حفر چند متر به آب میرسد نادرست است. چرا که با توجه به علم زمینشناسی، همه جلگهها سرسبز و آبخیز نیستند. بلکه برخی از جلگهها آب و هوایی گرم و خشک دارند که به آنها دشت میگویند.(٤٨) امروزه جلگهها و دشتهای جنوب و جنوب باختری ایران در نواحی خوزستان از این قسم میباشند. ولی با وجود داشتن آب و هوایی گرم و خشک، به علت عبور رودخانههای پر آب و دایمی، از امكانات زیستی، كشاورزی و اقتصادی نسبتاً مساعدی برخوردارند.(٤٩) بنابراین، جلگهای بودن یک سرزمین با داشتن آب و هوایی گرم و خشک منافاتی ندارد. کربلا نیز از این قسم سرزمینها است. علاوه بر این، یکی از نامهای سرزمین کربلا، طفّ میباشد. امام حسین(علیه السلام) در سخنی میفرمایند: «قال جدّی رسول الله: ولدی حسین یقتل بطفّ کربلا غریبا وحیدا عطشانا …»(٥٠) همچنین در احادیث دیگری(٥١) سرزمین کربلا با نام طفّ خوانده شده است. در کتب لغت در تبیین معنای واژه طفّ عباراتی آمده است مثل: «الشاطیء: کناره یا ساحل»(٥٢)« المَكَانُ المُرْتفِعُ : مکان بلند»(٥٣)، «طفّفت بفلانٍ موضعَ كذا، أی رفعتُهُ إلیه»؛ (… یعنی ترفیع دادم فلانی را به فلان مقام)(٥٤) . پس طفّ میتواند به معنای کناره، ساحل یا مکان مرتفع باشد. اگر به سرزمین کربلا هم «طفّ» گفته میشود، بخاطر اینست که از یک سو در کنار شریعه واقع شده و از سوی دیگر تمام سطح آن یا مواضعی از آن مرتفع میباشد، چنانکه از عبارت تاج العروس من جواهر القاموس این معنا به ذهن میرسد. «طَفُّ الفُراتِ: ما ارْتَفَع منه من الجانِبِ»(٥٥) پس در صورتی که وجه تسمیه کربلا به طفّ بخاطر ارتفاع آن از سطح آب باشد، ممکن نیست با کندن چند متر به آب رسید. علاوه بر این، خیام اهل بیت(علیهم السلام) نیز در مکانی بوده که از سطح قتلگاه مرتفع تر است. و در صورتی که وجه تسمیه کربلا به طفّ بخاطر ساحلی بودن آن باشد، نزدیک بودن نهر علقمه که انشعاب کوچکی از فرات است تأثیر چندانی بر این وضعیّت ندارد. نتیجه اینکه، بر فرض کندن چاه، رسیدن به آب قطعی و آسان نبوده است. چنانکه یاران امام حسین(علیه السلام) خندقی را پشت خیمهها کنده و داخل آن را پر از هیزم کردند، تا در صورت حمله دشمن خندق و آتش آن، مانع دشمن شود.(٥٦) امّا کسی نقل نکرده که با حفر این خندق آبی جاری شده باشد. اگر زمین کربلا، جلگهای و آبخیز بوده است آنطور که اشکالکنندگان توصیف میکنند باید آب، گودی خندق را فرا میگرفت و دیگر امکان جمع هیزم و آتش افروختن نبود. با این حال، بنا بر فرض اینکه: آنها چاهی حفر کردند و به آب هم دست یافتند، آیا آبی که تهیه کرده بودند قابل شرب بوده است؟ با توجّه به اینکه در چند کیلومتری کربلا دریاچه نمکی عظیم قرار گرفته است، بعید است آب آن چاه قابل شرب باشد. «بحیرة الملح»، که در نزدیکی کربلاست سبب شده تا منابع آبی آن منطقه را شور کند و نوشیدن آب شور مفید نیست و منفعتی جز تشنگی مضاعف ندارد. لذا، اگر یاران امام حسین(علیه السلام) از طریق چاه به آب دست یافتند به دلیل شور یا تلخ بودن، گلآلود بودن و یا هر دلیل دیگری فقط برای مصارفی غیر از آشامیدن از آن بهره میگرفتند. در نتیجه یکی از راههایی که امام(علیه السلام) و یارانش برای تهیّه آب انتخاب کرده و تلاش کردند، کندن چاه بود امّا این تنها انتخاب نبود. این راه هم از سوی دشمن مورد منع واقع شد و یا شرایط آن فراهم نشد. آب آوردن از نهر یکی از راههای دیگری که امام(علیه السلام) و یارانش برای تهیّه آب مورد نیاز انتخاب کردند، رفتن به شریعه و پر کردن مشکها بود. پس از تحریم آب، یک مرتبه حضرت علی اکبر(علیه السلام) با تعدادی از اصحاب به سمت شریعه حرکت کردند و آب آوردند.(٥٧) یک بار دیگر هم، حضرت اباالفضل(علیه السلام) با نافع بن هلال که سی سوار و بیست پیاده همراه ایشان بود به سمت شریعه رفتند آنها در پی نبردی با لشگریان عمرو بن حجّاج توانستند بیست مشک را پر از آب کرده به نزد امام حسین(علیه السلام) باز گردند.(٥٨) طبری این ماجرا را اینگونه نقل میکند: چون یاران نافع نزدیك رسیدند به پیادگان گفت: «مشكها را پر كنید.» پیادگان هجوم بردند و مشكها را پر كردند. عمرو بن حجاج و یارانش پیش دویدند. عباس بن علی بن ابیطالب و نافع بن هلال به آنها حمله بردند و پسشان زدند كه به جای خویش بازگشتند، آنگاه گفتند: «برویم.» اما راهشان را گرفتند. عمرو بن حجاج سوی آنها آمد و درگیری اندكی شد، یكی از یاران عمرو بن حجاج، كه از طایفه صداء بود، زخم خورد، نافع بن هلال زخمش زده بود، میپنداشت چیزی نیست اما پس از آن بدتر شد و از همان زخم بمرد. گوید: یاران حسین با مشكها بیامدند و آب را پیش وی بردند: «فلما دنا منه اصحابه قال لرجاله: املئوا قربكم، فشد رجاله فملئوا قربهم، و ثار الیهم عمرو بن الحجاج و اصحابه، فحمل علیهم العباس بن علی و نافع بن هلال فكفوهم، ثم انصرفوا الی رحالهم، فقالوا: امضوا، و وقفوا دونهم، فعطف سنة ٦١ علیهم عمرو بن الحجاج و اصحابه و اطردوا قلیلا ثم ان رجلا من صداء طعن من اصحاب عمرو بن الحجاج، طعنه نافع بن هلال، فظن انها لیست بشی ء، ثم انها انتقضت بعد ذلك، فمات منها، و جاء اصحاب حسین بالقرب فادخلوها علیه».(٥٩) دعا و امداد الهی شاید این سوال پیش آید که چرا امام حسین(علیه السلام) با توجّه به امامتشان از کرامتی برای تهیّه آب استفاده نکردند؟ پاسخ آن اینست که پیشوایان دینی مجاز نیستند که در همه جا از معجزه و کرامت بهره گیرند، مگر در مواردی خاصّ مثل مواردی که پیامبران الهی(علیهم السلام) برای اثبات حقانیّت دین و نبوّت خویش به معجزه تمسّک میجستهاند. علاوه بر این، این امور به اراده الهی تحقّق مییابد و پیشوایان الهی(علیهم السلام) اختیاری در آن ندارند. در آیه ١٠٩ سوره انعام خداوند به پیامبر(صلی الله علیه وآله) میگوید: «قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللهِ» بگو: معجزات فقط به اراده خداست (و در اختیار من نیست). با این وجود، روشن میشود که چرا امام حسین(علیه السلام) از راه معجزه به دنبال تهیه آب نبودند. باید توجّه داشت که: در کربلا با شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانشان، امّت اسلامی بیدار میشدند. اتفاقاً مسأله عطش، خود، در جهت نشان دادن چهره خبیث دشمنان و بیداری مردم نقش زیادی دارد که راه مبارزه با ظلم را هموارتر میکند. دغدغه شهدای کربلا نیز با توجّه به اینکه امام حسین(علیه السلام) جایگاه بهشتیشان را برایشان نمایان کرده بود، چیزی جز مبارزه با ظلم نبود. چرا که امام حسین(علیه السلام) به آنها وعده شهادت داده بود و برایشان تفاوتی نداشت که لب تشنه به مقام شهادت برسند یا سیراب. نتیجه آری، مسأله عطش در کربلا و تحریم آب واقعیّتی تلخ است که پرده از چهره منحوس دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) برداشته است. امام حسین(علیه السلام) و یارانش، در برخورد با این مسأله از هیچ کوششی فروگذار نکردند، امّا در نهایت با لب تشنه به شهادت رسیدند. با این حال عطش برای ما مسألهایست غمانگیز، امّا برای شهدای کربلا مسأله مهمّ در آن زمان، مبارزه با ظلم و ستم بوده است که با لب عطشان هم محقّق میشد. بُد تشنه عدالت و آزادی بشر ——- آن العطش كه از دل پرسوز میكشید(٦٠)
پانوشتها: (٤٥) . مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی ، ج ٤، ص٥٠، فصل فی معجزاته ؛ مدینة معاجز الأئمة الاثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، سید هاشم بحرانی ، ج ٣، ص٤٩٤، الثامن و الأربعون علمه - علیه السلام - بموضع الماء . (٤٦). الفتوح، الكوفی، أبومحمد أحمد بن اعثم، تحقیق: شیری، علی، بیروت، دارالأضواء، ١٤١١قمری / ١٩٩١ میلادی، الطبعه: الأولی، ج ٥، ص ٨٩ به بعد؛ بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی ، محقق / مصحح: جمعی از محققان ، دار إحیاء التراث العربی ، بیروت ، ١٤٠٣ قمری ، چاپ: دوم، ، ج ٤٤، ص ٣٨٧. (٤٧) . بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی ، محقق / مصحح جمعی از محققان ، ج ٤٤، ص٣١٧، باب ٣٧ ما جری علیه بعد بیعة الناس لیزید بن معاویة إلی شهادته صلوات الله علیه و لعنة الله علی ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و الموازرین علیه . (٤٨) . ویکی پدیا، واژه جلگه. (٤٩) . ژئوتوریسم خوزستان، مریم السادات میرکاظمیان، ص٨. (٥٠) . عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ناصر مكارم شیرازی، تهیه و تنظیم جمعی از فضلاء، ص٣٩٥، ٦٣ - هرگز دست از دامنت بر نمی داریم! ؛ بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی ، محقق / مصحح جمعی از محققان ، ج ٤٤، ص٢٤٥، باب ٣٠ إخبار الله تعالی أنبیاءه و نبینا ص بشهادته؛ عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء إلی الإمام الجواد، بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، محقق / مصحح: موحد ابطحی اصفهانی، محمدباقر، ج ١٧، ص١٠٤، الأخبار: الكتاب . (٥١) . ابن عباس میگوید:«ما کنّا نشکّ اهل البیت و هم متوافرون انّ الحسین بن علی(ع) یقتل بالطفّ: ما اهل بیت همگی تردیدی نداشتیم که امام حسین(ع) در سرزمین طفّ به شهادت خواهد رسید»( مقتل الحسین علیه السلام، موفق بن احمد خوارزمی ، ج ١، ص٢٣٣ الفصل الثامن فی اخبار رسول الله صلی الله علیه و آله عن الحسین و أحواله. (٥٢) . تهذیب اللغة، ازهری، محمد بن احمد، ج ١٣، ص٢٠٦، طف … . (٥٣) . المحیط فی اللغة، صاحب بن عباد، إسماعیل بن عباد، محقق / مصحح: آل یاسین، محمدحسن ، ج ٩، ص١٣٦، طف: … . (٥٤) . معجم المقاییس اللغة، ابن فارس، أحمد بن فارس ، محقق / مصحح: هارون، عبدالسلام محمد، مكتب ج ٣، ص٤٠٥، طف … . (٥٥) . تاج العروس من جواهر القاموس ، حسینی زبیدی، محمد مرتضی ، محقق / مصحح: علی، هلالی و سیری، علی ، ج ١٢، ص٣٥٥، [طفف ]: … . (٥٦) . الأمالی، ابن بابویه، محمد بن علی ، ص١٥٦، المجلس الثلاثون؛ بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی ، محقق / مصحح جمعی از محققان ، ج ٤٤، ص٣١٦، باب ٣٧ ما جری علیه بعد بیعة الناس لیزید بن معاویة إلی شهادته صلوات الله علیه و لعنة الله علی ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و الموازرین علیه . (٥٧) . الأمالی، ابن بابویه، محمد بن علی ، ص١٥٦، المجلس الثلاثون؛ بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی ، محقق / مصحح جمعی از محققان ، ج ٤٤، ص٣١٦، باب ٣٧ ما جری علیه بعد بیعة الناس لیزید بن معاویة إلی شهادته صلوات الله علیه و لعنة الله علی ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و الموازرین علیه . (٥٨) . وقعة الطفّ ، ابومخنف كوفی، لوط بن یحیی ، محقق / مصحح: یوسفی غروی، محمدهادی ، ص١٩١، [منع الامام و اصحابه عن الماء] . (٥٩) . تاریخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم ، ج ٥، ص٤١٢، مقتل الحسین رضوان الله علیه . (٦٠) . نقل از: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ناصر مكارم شیرازی، تهیه و تنظیم جمعی از فضلاء، ص٧٠٠، حماسه آفرین … . منبع: ماهنامه بلیغ، سال دوم، شماره نهم، مهر ١٣٩٥ تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان
آخرین نظرات