من بندگی ز ترس جهنم نمی کنم بنده شدن بخاطر اجبارها بس است ! خیلی گناه می کنم و توبه می کنم دیگر بس است اینهمه تکرارها بس است این بار را بخر که دگر راحتم کنی… بیهوده رفتن سر بازارها بس است ما را بهشت هم نبر ، اما قبول کن لبخند تو برای گنه کارها بس است آری فقط حسین مرا رد نمی کند……
انی سلم لمن سالمکم دارم سعی می کنم لااقل از آن “بد” هایی باشم که ” خوب” ها را دوست دارند.! ” اللهمَّ ارزقنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ “….
واژههایم امروز به ته کوچهٔ بنبست رسیدهاند! پنجره ای بگشا به سوی چشم های منتظرم، هوای دلم،سخت بارانیست! و از نگاه خیس من،تا کوی تو رنگین کمانی به وسعت بهشت کشیده اند … میدانی با همه بدی …. چقدر دوستت دارم ؟
در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودم چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود اگر نه نمیشود ” به همین سادگی ” کاش نه می دویدم و نه غصه میخوردم فقط او را میخواندم …
آخرین نظرات