سرم را که بالا می گیرم چشمانم از نور شدید خورشید سیاهی می رود. بعد از چند ساعت دوندگی و وسواس برای این که کدام کفش را انتخاب کنم ترجیح میدهم به مغازه بعدی که رسیدم کفش مورد علاقه ام را پیدا کنم. از پله برقی پل هوایی به آن سمت خیابان می روم. هوا خیلی گرم بود خورشید وسط آسمان خودش را خوب نشان می داد احساس می کردم مغزم در حال پختن است. با خودم گفتم خورشید گرفتگی هم گاهی بد نیست. به مغازه کفش فروشی که رسیدم جو داخل مغازه و چرمهای مخصوص کفش که روی میز و بعضی هم که به دیوار زده بودند توجهم را جلب کرد، بوی چرم تازه حس خوبی به من می دهد. پیرمردی همراه با چند جوان در حال ساختن کفش بودند هر کدام کاری انجام می دادند. در حال نگاه کردن به کار دستشان بودم که صدایی رشته تفکرم را پاره کرد. (خانم بفرمایید در خدمتم). نگاهم به سمت کفشهای داخل مغازه بود بالاخره یک جفت را انتخاب کردم. از یک طرف عرق پیشانی پیرمرد و دستهای پینه بسته اش و از طرف دیگر جوانانی که با تمام توانشان در حال کنترل دستگاهها بودند از ذهنم پاک نمیشد. راضی هستم از این که کفشی را انتخاب کردم که ساخت کشورم هست. دستم را که بالا می آورم و در مقابل نورخورشید قرار می دهم جلوی نورش را میگیرد به اندازه یک کف دست نورش را دیگر نمیبینم. با خودم می گویم نکند که تولید داخلی کشورمان را با یک انتخاب غربی جایگزین کنم و دچار خورشید گرفتگی شوم.
#کتابخوانی_نوروز
#چالش_کتابخوانی
مستند داستانی «حجره پریا» بیان مجاهدت و جدیت عالمانه نسل سومی های دانش آموخته حوزه های علمیه خواهران است که در راه مبارزه با ملحدان فعال در فضای مجازی ایران قدم گذاشته و با علم و توسل و تذکر و توجه به رسالت طلبگی خویش عمل کردند.
#ایرانگردی #ایرانگردی_کرمانشاه #تکیه_معاون_الملک #بزرگ_ترین_تکیه_مینیاتوری_جهان
تکیه ای که از آن به عنوان بزرگ ترین تکیه مییاتوری جهان هم یاد می شود و به لحاظ معماری و کاشی کاری فوق العاده زیبایش در جهان بی همتا است. تکیه معاون الملک نام تکیه ای در شهر کرمانشاه است که 114 سال پیش و در دوران قاجار ساخته شده است. این تکیه که در خیابان قدیمی آبشوران واقع است، از چند بخش حسینیه، عباسیه و زینبیه تشکیل شده است. بخش حسینیه ی این تکیه در سال 1281 هجری شمسی ساخته شد تا در آن مراسم تعزیه و سوگواری شهادت امام حسین (علیه السلام) برگزار شود و بعد از ساخته شدن یک سال بعد مورد استفاده قرار گرفت. در سال 1282، مشروطه خواهان این تکیه را به توپ بستند و به همین دلیل ویران شده و به آتش کشیده شد. مدتی اتفاقاتی این چنینی پشت هم رخ داد و سازنده ی بنا هم ترور شد. رخ دادن همه ی این حوادث باعث شد تا بازسازی تکیه تاخیر پیدا کند و چندین سال بعد مرمت شود. بعد از مرمت این بنا، ساختمان روبروی تکیه هم خریداری شد تا بخش های دیگری مثل زینبیه و عباسیه هم به آن اضافه شود. حسن خان نام شخصی بود که تکیه معاون الملک را مرمت کرده بود. بعد از تبدیل شدن حکومت قاجار به پهلوی زمزمه های تخریب بنا هم شنیده شد تا اینکه شخصی به نام سید محمد میبدی پیشنهاد کرد که بخش عباسیه به مدرسه علوم اسلامی تبدیل شود تا از تخریب آن هم جلوگیری شود و این گونه بود که بخش عباسیه ی آن تا 30 سال بعد به عنوان مدرسه کاربری پیدا کرد. حسینیه ی این تکیه حیاطی کوچک و دلنشین با دیوارهای بلند دارد که دور تا دور این صحن را حجره های 2 طبقه احاطه کرده است. حسینیه همان طور که گفته شد محلی برای برگزاری مراسم تعزیه و سوگوراری بوده است که البته محل عزاداری آقایان بوده است و خانم های در جای دیگری عزاداری می کرده اند که در ادامه به آن می پردازیم. بخش دیگر این بنا، زینبیه آن است که به حسینیه ی تکیه از طریق راهروی کوچکی وصل شده است زینبیه جایی برای سوگواری خانم ها بوده است و در آن طوری طراحی شده است که اصلا با بخش حسینیه ی آقایان تداخلی ندارد. در این بخش می توان تابلوهایی که بیانگر واقعه ی عاشورا و صحنه هایی از جنگ هستند را دید. در مورد بخش عباسیه هم باید گفت که بعد از رد شدن از راهرویی از بخش زینبیه به بخش عباسیه می رسید بنایی که ستون های بلندش با ترکیبی از آجر و کاشی جلوه و نمای خاصی به آن داده است. در ضلع جنوبی این قسمت موزه ی پوشاک و زیور آلات کرمانشاه قرار دارد.
انسان ها در پیچ و خم گذر زمان، گاهی آفلاین و گاهی آنلاین می شوند. حاج بابای عزیز زمانی که ارتباط با خدا را قوی می کردیم و به اصطلاح سیم دل وصل می شد عبارت آنلاین را به کار می بردند اما امان از روزی که این ارتباط بنا به دلایلی کدر می شد، دیگر آف آف بودیم. چقدر سخت بود روزهایی که ارتباط با خدا و امام زمان در پوشش رنگ و لعاب دنیای مادی قرار می گرفت، یا این که منیت در وجودمان به قدری بزرگ میشد که نحن اقرب من حبل الورید که سخن خدای مهربانم بود جایش را به سخن هوای نفس می داد. اما امروزه جای آفلاین و آنلاین حقیقی نیست، با امواجی که از سوی ما مدیریت نمی شود ارتباط ما قطع و وصل می شود و گاهی هم در ارتباط با حقیقت آفلاین می شویم. مدام با گوشی و یا با وسایلی که ارتباط ما را آفلاین می کنند همراه هستیم.
امروز به اندازه ای با فضای مجازی همراه شده ایم که فرصت همان ارتباط حقیقی که ما را به سرچشمه هستی متصل می کرد، را از دست داده ایم. گاهی لازم است صفحات ذهن را مرور کنیم و در جست و جوی همان ارتباط حقیقی برآییم.
روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد.
رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.
آخرین نظرات