تب فراق
قاب عکست چقدر کهنه و قدیمی شده، باید قابش را عوض کنم …
عکس قاب را که بر میدارم یادداشت قدیمی از پشتش می افتد
همان دست خط قدیمی سعیده بود
پدر غذا آماده است ما نیستیم
و من ساعتها به یادداشت و خاطراتمان فکر می کنم و ساعتها اشک می ریزم….
سلام دوست
دلت غم نباشه ….
ایام شاد و پربرکت برایت آرزومندم
دعوتید در
نازدانه ام