شرح حدیثی از امام جواد به بیان آیت الله مصباح یزدی
2️⃣شرح حدیث از بیان آیت الله مصباح یزدی
امام جواد(عليه السلام) روايتى بسيار شريف، پر مغز و پرمحتوا دارد كه قابل تأمّل است:
أوْحَى اللّهُ إِلَى بَعضِ الأَنبياءِ: امّا زُهدُكَ فِى الدّنْيَا فَتَعجِلُكَ الرَّاحَةَ، وَ امّا انقِطَاعُكَ إِلَىَّ فَتَعزُزكَ بِى، و لكن هَلْ عادَيتَ لِي عَدُوّاً أو وَاليتَ لِى وليّا
پيامبرى از پيامبران خدا توجّه يافت كه خدا نعمت بزرگى را به من عطا كرده كه در دنيا زهد دارم و عشق به دنيا را از دل من برداشته است. بالاتر از آن، حالت انقطاع الى اللّه به من داده است كه چه مفهوم بسيار والا، پرمعنا و پرمحتوايى است. انقطاع الى اللّه، يعنى به هيچ چيز جز خدا اميد نداشته باشى. سر و كارت فقط با خدا باشد. از همه چيز بريده و فقط به او پيوسته باشى. خيلى نعمت بزرگى است. وقتى كسى توجّه يابد كه خدا نعمتى به اين عظمت به او داده، لازمه اش اين است كه به ذهن او خطور كند به چه كسى چنين نعمتى داده شده است. چه نعمتى از اين بالاتر؟ نه دلبستگى به دنيا و نه اميد به كسى غير از خدا دارد. هيچ انسى با كسى جز خدا ندارد. خدا مىخواهد دست پيامبرش را بگيرد و باز هم او را بالاتر بياورد؛ از اين رو مىفرمايد: امّا زُهدُكَ فِى الدّنْيَا فَتَعجِلُكَ الرَّاحَةَ.
اين بى رغبتى كه به دنيا دارى و دنبال مال و مكنت دنيا نمى روى، باعث مىشود كه آسوده و راحت باشى؛ چون انسان هر قدر بيشتر به دنيا دل ببندد، گرفتارى و غصه اش بيشتر مىشود. درست است كه زهد، صفت بسيار خوبى است؛ امّا احتمال دارد كه فقط براى خدا نباشد؛ چرا كه زهد پاداش دنيايى، يعنى راحتى و آسودگى دنيايى را در پى دارد.
انقطاع الى اللّه چه؟ كسى كه هيچ توجّهى جز به خدا ندارد؛ به هيچ كس اميدى نمى بندد؛ درِ خانه هيچ كس نمى رود، و توجّه و سر و كارش فقط با خدا است، چه؟ امّا انقِطَاعُكَ إِلَىَّ فَتَعزُزكَ بِى؛ اين انقطاع تو سببِ مىشود كه با من عزّت بيابى؛ چون آدمى درِ خانه هركس برود، به هر اندازهاى كه ته دلش به ديگرى اميدى داشته باشد، همان اندازه ذليلش مىشود. انسان هر قدر از ديگران مستغنىتر باشد و به كسى اميدى نداشته باشد، عزيزتر مىشود. اگر كسى هيچ اعتنايى به ديگران نداشته باشد كه به او كمك كنند يا نكنند؛ چيزى به او بدهند يا ندهند؛ احترامش كنند يا نكنند. به همان اندازه عزّتش بيشتر مىشود؛ چون نيازى ندارد. چه لذّتى بالاتر از بى نيازى از همه خلق خدا؟ پس انقطاع إلى اللّه هم اثرى دنيايى براى خودت دارد. تو چيزى بالاتر بايد داشته باشى: و لكن هَلْ عادَيتَ لِي عَدُوّاً أو وَاليتَ لِى وليّاً؛ آيا فقط به سبب من با كسى ارتباط برقرار كردهاى؟ كسى را فقط براى آن كه بنده من است، دوست داشتهاى؟ آيا با كسى فقط به جهت اين كه با من دشمن است، دشمنى كردهاى؟ اين، از زهد و انقطاع الى اللّه هم بالاتر است.
شايد آن پيامبر خدا، مقام تولاّ و تبرّا را نيز دارا بوده است؛ امّا خداوند مىخواسته به او توجّه دهد كه تولاّ و تبرّاى خالصانه از زهد و انقطاع نيز مهمتر است. به طور طبيعى، هر فردى، شخصى را دوست مىدارد؛ امّا «أَو وَالَيتَ لِى وَلِيّاً؛ آيا يكى از اولياى خدا را دوست داشتهاى يا نه؟ البتّه ممكن است كسى اولياى خدا را دوست بدارد؛ امّا به سبب منافعى كه براى خودش دارد؛ به طور مثال براى اين كه در قيامت او را شفاعت كنند. در اين صورت، ولىّ خدا را براى خودش دوست داشته است. نمى گويد: أَو وَالَيتَ لِى وَليّى؛ بلكه مىفرمايد: هَلْ عادَيتَ لِي عَدُوّاً أو وَاليتَ لِى وليّاً. چنين رابطه خالصانهاى، رابطه ولايت است. چيزى كه نزد خدا ارزش دارد، اين است كه على(عليه السلام)را از آن رو كه دوست خدا است، دوست بداريم و با دشمنان على(عليه السلام) بدان جهت كه دشمنان خدا هستند، دشمنى بورزيم؛ وگرنه چه كسى است كه على(عليه السلام) را دوست نداشته باشد. كافران هم اگر على(عليه السلام) را شناخته باشند، او را دوست مىدارند و به او عشق مىورزند؛ همان طور كه به هر كمال و جمالى عشق مىورزند، مگر آن كه على(عليه السلام) را نشناخته باشند. كدام انسان پاك فطرتى است كه على(عليه السلام) را دوست نداشته باشد؟ مهم اين است كه بكوشيم ارتباط ما با اولياى خدا، به ويژه با امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف،شعاعى از ولايت اللّه باشد. به اين جهت است كه خطاب به امامان عليهم السلام مىگوييم: مَن وَالاَكُم فَقَد وَالَى اللَّهَ وَ مَن عَادَاكُم فَقَد عَادَاللَّهَ؛ (قسمتى ديگر از زيارت جامعه كبيره)
هر كه ولايت شما را بپذيرد، ولايت خدا را پذيرفته است، و هر كه با شما دشمنى ورزد، با خدا دشمنى ورزيده است.
شعاع ولايتِ اولياى خدا به دوستانشان نيز سرايت مىكند. محبّان امام زمان(عليه السلام) را نيز از آن جهت دوست بداريم و تكريم كنيم كه دوستدار امام زمانند
?
??
???
????
?????
??????
آخرین نظرات