دختران جمعه

دختران جمعه
|خانه|تماس |ورود
خرافات-شایعات
ارسال شده در 12 فروردین 1396 توسط حيدري در خرافات-شایعات
خرافات-شایعات

نظر شهید مطهری درباره 13بدر: ایشان می‌گویند نحس دانستن یک موجود خلاف عقاید اسلامی است. ما در عالم هیچ موجود نحسی نداریم و اصلا وجود مساوی است با خیر. عدد سیزده یکی از مخلوقات خداست و ما نمی‌توانیم بگوییم سیزده نحس است. ما شر مطلق نداریم. شر نسبی داریم. مثلا ما حیوانی مثل مار را شر می‌دانیم در حالی که این برای انسان شر است، برای عالم طبیعت که شر نیست و به نفع طبیعت است. اگر ما روز ۱۳ فروردین را برای آنکه نحوست آن گریبان گیرمان نشود بیرون برویم پسندیده نیست اما اگر به صورت فعلی به عنوان روز طبیعت تلقی شود مشکل اعتقادی ندارد.

شهید مطهری کلا با خرافات مخالف بود همان‌طور که با روضه دروغ هم مخالف بود. می‌فرمود ما برای رسیدن به هدف مقدس نباید از وسیله نامقدس استفاده کنیم. بنابراین ایشان به تبع اسلام چون اهل منطق و عقل بود با این امور مخالف بود نه اینکه ایشان با سنت‌های ایرانی به طور کلی مخالف باشد بلکه سنتی را که ریشه عقلانی داشته باشد قبول داشتند.

نظر دهید »
غریب تر از هر غریب
ارسال شده در 12 فروردین 1396 توسط حيدري در غریب تر از هر غریب
غریب تر از هر غریب

#امام_هادی_(ع)_چگونه_به_شهادت_رسیدند

حضرت امام_هادی (ع)در8 سالگی، پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت گردید و پس از 33 سال امامت، در سن 41 سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند.

امامت امام هادی (ع) همزمان با خلافت 6 خلیفه عباسی بود. مقارن بود با 7 سال باقیمانده از خلافت معتصم برادر مأمون، واثق پسر معتصم به مدت 5 سال، متوکل برادر واثق 16 سال، منتصر پسر متوکل به مدت 6 ماه، مستعین پسر عموی منتصر 4 سال و معتز پسر دیگر متوکل که سه سال خلافت کرد. امام هادی پس از گذشت یکسال از خلافت معتز در سامرا مسموم شده و به شهادت رسید و جسم پاک حضرت، در سامرا در خانه مسکونی حضرت مدفون گردید.

نکته مهم در شهادت امام هادی (ع) این است که حضرت در سامراء به سبب کنترل بسیار شدید و خفقان حاکم و منع دوستان و شیعیان از دیدار با حضرت و عقوبت سخت متخلفین حتی نزدیکترین یاران امام نیز از حال و وضع امام بی خبر یا بسیار کم اطلاع بودند. و به همین دلیل است که منابع اشاره دقیقی به نحوه شهادت امام ندارد. منابع فقط شهادت حضرت در زمان معتز را ذکر کردند بدون ذکر زمان دستور خلیفه به مسموم کردن و اینکه چه کسانی مأمور این جنایت شدند و چه زمانی این عمل پلید از آنان سر زد. حتی در روز شهادت حضرت هم اتفاق نظر نیست.

امام هادی (ع) در طول دوران امامت خود از سرکشان و حاکمان فاسد بنی عباس رنجها و محنت‎های زیادی کشید. در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود.

متوکل وجود امام هادی (ع) را خطر بزرگی برای حکومت خویش احساس می‎کرد، از این رو، تصمیم گرفت تا با دو روش همزمان در یک اقدام، از بحرانی تر شدن اوضاع جلوگیری کند. یکی حمله به یاران امام و نابود کردن آثار شیعیان به گونه­ای که قبر مطهر امام حسین (ع) را نیز تخریب کرد(خانه هاى بسيارى كه در اطرافش ساخته بودند، ويران و با زمين يكسان نمودند و دستور داد
كه آب به حرم امام بستند و زمين قبر مطهر را شخم و زراعت كنند تا به كلى فراموش شود) و دوم دور کردن امام از مدینه که پایگاه سازمان تشیع بود.

عبد الله بن محمد فرماندار مدینه از دشمنان اهل بیت بود و از امام نزد متوکل سعایت می‎کرد و پیوسته قصد آزار آن جناب را داشت. امام هادی (ع) در نامه‎ای به متوکل، سعایت و دروغگویی او را یاد آوری کرد، ولی متوکل که زمینه را برای تبعید امام از مدینه و تحت نظر گرفتن مناسب می‎دید در نامه‎ای ظاهرا محترمانه از حضرت خواست به سامرا بیاید.

نامه متوکل رسید و حضرت آماده رفتن به سامرا شد، وقتی آن حضرت به سامرا رسید، متوکل‌ ( با آن همه وعده و احترام که در نامه‎اش بود) یک روز خود را پنهان کرد و آن حضرت را در کاروانسرایی که به کاروانسرای گداها معروف بود فرود آورد.

سپس متوکل دستور داد‌ حضرت را کاملا تحت نظر گیرند و خانه‎شان را محاصره کرده و مانع دیدار شیعیان با ایشان و استفاده دانش پژوهان از آن سرچشمه علم و معرفت کرد و حتی ایشان را در تنگنا و محاصره اقتصادی قرار داد و رساندن حقوق شرعیه وهدایا را ازداخل و خارج بر حضرت ممنوع کرد و متخلفان را عقوبتی سخت نمود.

این وضعیت جز در حکومت شش ماهه منتصر تا زمان شهادت امام ادامه داشت ودر زمان معتز۸ شدت گرفت.

یکی دیگر از سختگیریهای متوکل در آزار امام هادی(ع)این بود که گاه و بی گاه به مأموران خود دستور می‎داد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و آنجا را بازرسی کنندبه امید آنکه سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدست آورند.لکن در این حمله‎های شبانه جز کتابهای علمی و ادعیه چیزی یافت نمی­شد.

گاهی متوکل فرمان می‎دادحضرت را در هر حالتی که هست به دربار آورند. دریکی از این احضارها امام در حالی بر متوکل وارد شدکه او مست و لا یعقل در کنار جامها و سبوهای شراب و در میان گروههای خنیاگر ورقاصه افتاده بود.امام بی توجه به موقعیت خطیر و خطرات احتمالی به شدت او را سرزنش و ملامت کرد و به نصیحت گویی و یاد‌آوری قیامت پرداخت و فسق وفجور و می خوارگی و بدکارگی او را محکوم ساخت. موکل بر آشفت و دستور داد ایشان را در زندان محبوس سازند. حضرت روانه زندان شد و شخصی از حضرت شنید که می‎فرمودند: انا اکرم علی الله من ناقه صالح و سپس این آیه را خواندند‌«تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام ذلک وعد غیر مکذوب» بیش از سه روز نگذشت که متوکل به دست فرزندش منتصر به هلاکت رسید.

منتصر گر چه بر امام سخت نگرفت ولی این آرامش نسبی امام و شیعیان پس از شش ماه تمام شد و دوباره آزار و حصر و شکنجه و قتل راهکار اساسی خلافت در مقابل شیعیان بود. امام هادی (ع) با حاکمان ستمگر سازش نکرد و آنها از مبارزه منفی وعدم همکاری حضرت هراس داشتند و رنج می‎بردند تا اینکه تنها راه خویش را خاموش کردن نورخدا پنداشتند و امام هادی(ع) نیز مانند امامان پیشین به مرگ طبیعی از دنیا نرفت و در زمان معتز مسموم گردید.

2 نظر »
خرافات-شایعات
ارسال شده در 9 فروردین 1396 توسط حيدري در خرافات-شایعات
خرافات-شایعات

پرسش و پاسخ درباره یک روایت عجیب : علت خنده و گریه کودکان !!
پرسش:
آیا روایت زیر درباره «علت خنده و گریه ی کودکان در اثر دیدن یا ندیدن امام معصوم(ع)» معتبر است؟
“مفضل می گوید از امام صادق(ع) پرسیدم چرا کودک گاهی بی دلیل می خندند و بدون اینکه دردی داشته باشد می گرید؟ امام(ع) فرمودند: « ‌ای مفضل! هیچ کودکی نیست مگر آنکه امام (معصوم) را می بیند و با او نجوا می کند از این رو وقتی امام از (چشمِ) او غایب شود ، گریه می کند و هرگاه امام رو به او کند می خندند. ( این رویه ادامه دارد) تا زمانی که (کودک) زبان باز کند که در آن هنگام این در بر او بسته می گردد و مُهر فراموشی بر قلبش زده می شود. (علل الشرایع، صدوق، ج2، ص584)
پاسخ:
این روایت قابل اتکا نیست و نباید به عنوان «حدیث معصوم» ترویج شود زیرا علاوه بر «عدم شهرت» و «اشکالات جدی از نظر سند» با اشکالات یا دستکم ابهامات محتوایی نیز روبه روست. مبنای علمای شیعه اینست که در مسائل عقیدتی صرفا به «قطعیات عقلی»، «مسلّمات قرآنی» و «احادیث معتبر» تکیه شود و از اعتماد به «روایات مشکوک» که با «سند ضعیف» نقل می شوند و «قرینه ای بر صحت محتوایشان نداریم» خودداری گردد.
اشکالات روایت مورد بحث به این شرح است:
عدم شهرت:
این روایت ، مشهور و مورد تأیید علمای شیعه نبوده از این رو … بقیه را در لینک زیر ?مطالعه فرمایید.
http://arabi-maleki.blogfa.com/post-453.aspx
کانال بررسی سندیت و اعتبار روایات و احادیثی که در محافل مذهبی و فضای مجازی مطرح میشود:
https://t.me/shenakhtehadis

نظر دهید »
امان از خلوت ها
ارسال شده در 9 فروردین 1396 توسط حيدري در بغض یعنی که حرف هایم را از نگاهم خودت بخوان
امان از خلوت ها

⛔️امان از خلوت ها?

⚡️«خلوت» خلوت است⚡️

?خلوت!

?همان دامی كه حضرت يوسف عليه‌السّلام در آن گرفتار شد و تنها كاری كه می‌توانست انجام دهد، گريختن بود…
?و خدا درهای رحمتش را به روی او يكی پس از ديگری باز كرد و رهايی اش بخشيد.

?چه خلوتی دنج‌تر از فضای مجازی؟

❄️خلوتی كه در آن حتّی شرم نگاه‌هايمان نيز مزاحم اختلاطمان نخواهد شد و استيكرها و شكلک ‌ها جايگزين خنده‌های زير لب و عشوه‌های پنهانيمان خواهد شد…

??همان چيزی كه در واقعيّت هرگز تصوّرش را نيز نمی كنيم و خودمان را از آن مبرّا می‌بينيم.

?اين خلوت نيز همان خلوتی است كه رسول اكرم صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند اگر زن و مردی در آن تنها شوند، نفر سومشان ابليس ? خواهند بود.

?حواسمان باشد! ?

?️شيطان هم دم و دستگاهش را الكترونيكی كرده است!

خدای دنیای مجازی، همان خدای دنیای حقیقی است.

عاقلان را اشاره ای کافیست?

نظر دهید »
این همه تکرارها بس است
ارسال شده در 9 فروردین 1396 توسط حيدري در این همه تکرارها بس است
این همه تکرارها بس است

? داستان کوتاه پند آموز

? پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید،،،
دوستی، از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری،،؟؟

??پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،

??دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام، شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت
کنم،، و در خدمتش باشم،،

??مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت
کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما
حقیقت تلخ و دردناکیست،

? آن دو باز چشمان منند،
که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت
کنم،،
⚫️ آن دو خرگوش پاهای منند،
که باید مراقب باشم بسوی گناه
کشیده نشوند،

? آن دوعقاب نیز، دستان منند،
که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم
تا خرج خودم و خرج دیگر برادران
نیازمندم را مهیا کنم،
⚫️ آن مار، زبان من است،
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی ازاو، سر بزند،

? شیر، قلب من است که با وی همیشه
درنبردم که مبادا،،کارهای شروری
از وی سرزند،
⚫️و آن بیمار، جسم وجان من است،
که محتاج هوشیاری، مراقبت و
آگاهی من دارد،

✨این کار روزانه من است که اینچنین
مرا رنجور کرده و امانم را بریده.?

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 19
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 28

آخرین مطالب

  • طعم پاییز
  • خنک مثل گیلاس
  • جان هنر
  • غواص‌ها بوی فرات می‌دهند
  • روضه‌های دیدار
  • رنگ خدایی
  • دختر ماه
  • قندیل‌های فیروزه‌ای
  • ۱۸ سال گذشت
  • رفیقی از جنس معرفت

آخرین نظرات

  • یا کاشف الکروب  
    • ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)
    در خنک مثل گیلاس
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در غواص‌ها بوی فرات می‌دهند
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)  
    • مبتلایِ حسین (علیه السلام)
    در غواص‌ها بوی فرات می‌دهند
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در غواص‌ها بوی فرات می‌دهند
  • ... در غواص‌ها بوی فرات می‌دهند
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در روضه‌های دیدار
  • معینه  
    • معین
    در رنگ خدایی
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در روضه‌های دیدار
  • پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب  
    • منتظر پرور
    در روضه‌های دیدار
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در قندیل‌های فیروزه‌ای
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در قندیل‌های فیروزه‌ای
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در قندیل‌های فیروزه‌ای
  • نردبانی تا بهشت  
    • یاس کبود۱۴
    در قندیل‌های فیروزه‌ای
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در رفیقی از جنس معرفت
  • السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س)  
    • اللهم عجل لولیک الفرج، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)،الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
    در رفیقی از جنس معرفت
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در جمله به آخر نرسید
  • سیــده الهام عزتی  
    • °۞ شبـستـانِ عاشـ♡ـقے ۞°
    در جمله به آخر نرسید
  • سیــده الهام عزتی  
    • °۞ شبـستـانِ عاشـ♡ـقے ۞°
    در جمله به آخر نرسید
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در جمله به آخر نرسید
  • مهتاب  
    • نخلستان
    در جمله به آخر نرسید

Recent photos

دعوتی همیشگییا شاهدباز باران با ترانه
آخرین قاصدکاحساس سوختن به تماشا نمیشودقراری های بی قراری
شب های سرنوشتمتأخرها مقدمنددوربین، صدا، تصویر، حرکت

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".

کاربران آنلاین

آخرین نظرات

  • یا کاشف الکروب  
    • ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)
    در خنک مثل گیلاس
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در غواص‌ها بوی فرات می‌دهند
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)  
    • مبتلایِ حسین (علیه السلام)
    در غواص‌ها بوی فرات می‌دهند
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در غواص‌ها بوی فرات می‌دهند
  • ... در غواص‌ها بوی فرات می‌دهند
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در روضه‌های دیدار
  • معینه  
    • معین
    در رنگ خدایی
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در روضه‌های دیدار
  • پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب  
    • منتظر پرور
    در روضه‌های دیدار
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در قندیل‌های فیروزه‌ای
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در قندیل‌های فیروزه‌ای
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در قندیل‌های فیروزه‌ای
  • نردبانی تا بهشت  
    • یاس کبود۱۴
    در قندیل‌های فیروزه‌ای
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در رفیقی از جنس معرفت
  • السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س)  
    • اللهم عجل لولیک الفرج، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)،الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
    در رفیقی از جنس معرفت
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در جمله به آخر نرسید
  • سیــده الهام عزتی  
    • °۞ شبـستـانِ عاشـ♡ـقے ۞°
    در جمله به آخر نرسید
  • سیــده الهام عزتی  
    • °۞ شبـستـانِ عاشـ♡ـقے ۞°
    در جمله به آخر نرسید
  • حيدري  
    • دختران جمعه
    در جمله به آخر نرسید
  • مهتاب  
    • نخلستان
    در جمله به آخر نرسید
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

دختران جمعه

دختران جمعه وبلاگی از دلنوشته ها و دستنوشته های حقیر می باشد. کپی مطالب با آدرس دهی جایز می باشد. اللهم تقبل منا....
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • آن جا که خالی از خداست خطاست
  • نمازم در حریم تو نماز یک مسافر نیست/ که هستم کربلایی و در آن وادی وطن دارم
  • با همه ی بدی هایم دوستت دارم
  • این همه تکرارها بس است
  • کدوم جمعه
  • چشمان خشک ما خجل از این عزای تو
  • عطش در کربلا
  • اهمیت روحیه پژوهش در طلبه
  • لیلای خانه
  • چرا برای امام حسین (علیه السلام) گریه ام نمی گیرد؟؟؟؟؟؟؟؟
  • چرا حجاب؟؟؟
  • بغض یعنی که حرف هایم را از نگاهم خودت بخوان
  • چهل روز دلدادگی
  • تو را چه بنامم
  • غریب تر از هر غریب
  • جا مانده ام
  • تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادتت
  • باور کن گمنام ترین من
  • یک لحظه استجابت
  • یک جرعه حضور
  • اسمش رضا بود......
  • من الغریــــب الی الحبـــیب
  • ماه مادر ماه آه
  • خرافات-شایعات
  • دست نوشته های من
  • سواد رسانه ای
  • سواد رسانه ای
  • یک کلمه اشک
  • تنهای بی مانند
  • تب فراق

Random photo

وطنم پاره تنم

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

حدیث

مترجم سایت

اوقات شرعی

قالب وبلاگ

ابزار نظر سنجی

وضعیت آب و هوا

  • قالب وبلاگ
  • ساخت کد موزیک آنلاین
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان