دارد تمام میشود آقا عــزای تو/ کم گریه کرده ایم محرم برای تو/ شبهای آخر است گـدا را حلال کن /این هم بساطِ نوکـر ِ بی دست و پای تو/ دارد چه زود سفره ی تو جمع می شود /هستم هنوز سائـل ِ آب و غذای تو /مارا ببخش گریه ی سیری نکرده ایم/ چشمانِ خشکِ ما خجل از این عــزای تو /هر روز، روز ِ تو همه جا محضر شما/ یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو/میل ِ دوبارگیِّ بهشت آدمی نداشت /وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو /کی دست خالی از در این خانه رفته است؟!/ دستِ پُر است تا به قیامت گـدای تو /تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس/ گریه کند برای تو صاحب عــزای تو/ گریه کن تو حضرت زهـــراست والسلام /جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو/ تازه به شام میرسد از راه قافله /تازه رسیده نوبت تشت طلای تو /تازه واردمدینه میشوند
چشمان خشک ما خجل از این عزای تو
ممنونم عزیزانم